به گزارش راهبرد معاصر، از همان نخستین روزهای حضور "جو بایدن" به عنوان رئیس جمهور آمریکا در کاخ سفید، وی و بسیاری از ناظران و تحلیلگران، از عزم و اراده جدی آمریکا جهت بازگشت به "برجام" و اتخاذ دیپلماسی در قبال ایران و مساله هسته ای این کشور خبر می دادند. بایدن در نخستین سخنرانی خود با محوریت سیاست خارجی دولت جدید آمریکا، با شعارِ بازگرداندن آمریکا به رویه های دیپلماتیک و تعاملی، از آغاز شدن عصری جدید در کشورش خبر داد و تاکید کرد او تمام سعی خود را خواهد کرد که رویه های غلط ترامپ، مخصوصا در عرصه سیاست خارجی آمریکا را جبران و تصحیح کند.
با این حال، با گذشت زمان، بایدن نیز در مساله ای نظیر برجام، رویه های ترامپ را به شکلی دیگر و به گفته خودش، در قالبی "هوشمندانه"، همچنان پیگیری می کند. در این راستا، بایدن و اعضای تیم امنیت ملی و سیاست خارجی دولت جدید آمریکا، بارها و بارها با طرح چالش های مختلف نظیر ضرورت بازگشت اولیه ایران به توافق برجام(در شرایطی که ایران اساسا از این توافق خارج نشده است) و یا بازبودن درهای تعامل با ایران بدون لغو هیچگونه تحریمی علیه این کشور قبل از انجام مذاکرات مستقیم دیپلماتیک، عملا در ظاهر خود را مشتاق به معکوس سازی رویه های مخرب ترامپ در رابطه با ایران نشان داده اند اما در حقیقت، جدای از خرابکاری هایی ترامپ، اجماع سازی بین المللی علیه ایران و جوسازی علیه این کشور نزد افکار عمومی بین المللی و معرفی آن به عنوان طرفِ مخالف با تعامل و دیپلماسی را دنبال کرده اند. در این راستا، به نظر می رسد که سه محرک و دلیل اصلی، وقت کشی بایدن در معادله برجام را راهبری می کنند.
یکی از مهمترین چالش هایی که جو بایدن از ابتدای ریاست جمهور خود با آن مواجه بوده، چالشِ جبران و ترمیم خسارات ترامپ در عرصه معادلات سیاسی و اجتماعی آمریکا است. آمریکایِ کنونی به شدت با بحران های نظیر شیوع گسترده ویروس کرونا، افزایش آمارهای بیکاری، چالش های اساسی اقتصادی(ناشی از شیوع کرونا)، و شکاف های عمیق اجتماعی، رو به رو است. در این شرایط، اساسا بایدن خود و دولتش را در موقعیت قدرت نمی بیند و هرگونه تعامل با ایران در این شرایط را در راستای منافع ملی آمریکا ارزیابی نمی کند.
از این رو، بایدن سعی دارد با وقت کشی در معادله برجام، تا جای ممکن، اوضاع و شرایطِ داخلی آمریکا را سر و سامان دهد و سپس با قدرتِ کامل در مذاکره و تعامل با ایران حاضر شود. در این مدت، بایدن و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی آمریکا، با طرح ادعاهای مختلف علیه ایران سعی دارند تا برای تعلل خود در معادله برجام، بهانه تراشی های موجهی نیز انجام دهند و درست به همین دلیل است که مدام شاهد طرح مسائلی از سوی دولت آمریکا خطاب به ایران هستیم(نظیر آمادگی جهت مذاکره با ایران بدون لغو تحریم ها علیه این کشور و یا تاکید بر ضرورت بازگشت اولیه ایران به برجام) که واشنگتن به وضوح می داند این ادعاها بی پایه و اساس هستند و صرفا با هدف خرید زمان به ضرر ایران مطرح می شوند.
یکی دیگر از محرک های بایدن در وقت کشی در معادله برجام، به اوج رساندنِ جنگ روانی و تبلیغاتی علیه ایران است. در واقع، بایدن قصد دارد قبل از حاضر شدن در میز مذاکره با ایران، تا جای ممکن و به طرق مختلف، ایران را هدفِ حملات و هجمه های تبلیغاتی و رسانه ای قرار دهد و از طریق تشدید فشارها علیه این کشور در این زمینه، هم افکار عمومی بینالمللی و هم کشورهای مختلف جهان را علیه ایران بسیج کند و در نهایت، امتیازهای مطلوب خود را از ایران اخذ کند. در این چهارچوب، بایدن و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی وی، به طور خاص سعی دارند میوه تحریم های گسترده ترامپ علیه ایران را بچینند و با تقویت پیوست رسانه ای، آن را وارد مرحله جدیدی کرده و اهداف و منافع سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران را به نحو جدیدی تامین کنند.
یکی دیگر از محرک های بایدن و دولتش در وقت کشی در معادله برجام، تلاش های آن ها جهت روایت سازی علیه ایران و نوعِ دیپلماسی آن در معادله برجام و دگر مسائل مرتبط با این کشور است. در واقع، بایدن با فشارهای رسانه ای و همچنین تقویت جبهه سیاسی بین المللی علیه ایران سعی دارد آن نوع از روایت های نامشروعی را در مورد برجام و تحرکات منطقهای و دیگر توانمندی های ایران ترویج کند که اساسا سنخیتی با واقعیت ها ندارند، ولی قادرند با نفوذ در اذهان افکار عمومی بین المللی، شرایط و فضا را برای دولت آمریکا، به عنوان دولتی که در زمان ترامپ به صورت یکجانبه و غیرقانونی از برجام خارج شده و اکنون باید جبران اشتباهاتش را کند، وارونه سازند و حتی آن را طرفِ مشروع و طرفدار تعامل و دیپلماسی در عرصه مسائل بین المللی معرفی کنند.